جوک و اس ام اس سرکاری خنده دار جدید بهمن ماه
مادر و بچه جلوی قفس میمونه ...
بچه : مامان این میمون شبیه عمه کبری است...
مادر : وای! عزیزم اگه به گوشش برسه خیلی ناراحت میشه ها!!
بچه : مامان من خیلی یواش گفتم میمونه نشنید!
.
.
.
با خواهر کوچیکم اسم و فامیل بازی میکردیم، قرار شد با حروف"ع"شروع بشه. اسم رو زده: عادل! فامیلم نوشته: فردوسی پور
.
.
.
پنج سال پیش میخواستم ماشین بخرم، رفیقم گفت: با این پولت آخرش میتونی سمند بخری، گفتم: مگه دیوونه شدم یه سال صبر میکنم، پولامو جمع میکنم یهدونه خارجی مدل بالا رو میخرم، پنج ساله دارم پس انداز میکنم، هر چی بیشتر میگذره دارم به پراید نزدیکتر میشم..
.
.
.
به غضنفر می گن سه تا میوه نام ببر كه اوّلش (خ) باشه میگه :خیار،خربزه،خاطره.بهش می گن نه بابا خاطره كه میوه نیست،میگه بَه ندیدیش كه،چه هلوییه!
.
.
.
يه شب آنجلينا جولي اومد به خوابم، از اون شب به بعد خوابم فيلتر شده !
.
.
.
بیچاره اصحاب کهف رفتن 300 سال تو غار خوابیدن بعد پا شدن دیدن پولشون بی ارزشه، میومدن1 شب تهران میخوابیدن به قدرت خدا پی میبردن !
.
.
.
یه قانونی هست که میگه : یه مریضی میگیری که از هر یک میلیون نفر یه نفر اونو میگیره ! اما تو قرعه کشی بانک بین دو نفر هم که باشه تو برنده نمیشی !
.
.
.
بعضی ها خرشون از پل گذشته.
بعضی ها خرشون داره از پل می گذره.
بعضی ها دارن خرشونو راضی می کنن که بره رو پل!
بعضی ها هم اصلا خر ندارن.
بعضی ها هم خر دارن ولی نمی دونن پل کدوم طرفیه!
.
.
.
ما که با پسر شجاع و میتیکامان بزرگ شدیم حالو روزمون اینه وای به حال بچه هایی با عمو پورنگ و خاله شادونه بزرگ میشن !
.
.
.
دیگه به من زنگ نزن
حالا شناختمت
من نمیتونم دیگه با تو باشم
ازت بدم میاد
بی لیاقت
خداحافظ
(این آخرین جمله ای بود که همسایمون به شوهرش گفت)
میخاستم تو ام در جریان باشی عزیزم !
.
.
.
دیشب یه پشه نیشم زد پاشدم دنبالش کردم بالاخره گوشه اطاق خفتش کردم اومدم بکشمش یهوگفت بابا ! راست میگفت من باباش بودم آخه خون من تو رگاش بود ! تا صبح تو بغل هم گریه کردیم !
(برگي از رمان حيف نون)
.
.
.
زندگی به سبک آمریکایی :
دختر : پدر من دیروز ازدواج کردم ولی یادم رفت به شما خبر بدم
پدر : مشکلی نداره دخترم ! ولی دفعه بعد یادت نره منو دعوت کنی !!!
.
.
.
وسعت عشق پسران چنان وسیع است که اگر عاشق دختری شوند ، عاشق دوستانش نیز میشوند !!
.
.
.
یک روز یک خانومی میره گل فروشی میگه یک گل میخوام با ظرافت با طراوت زیبا خوشگل خوشبو خوش رنگ مثل خودم صاحب مغازه میگه: یک شاخه گل میمون بردار برو!!!
.
.
.
غضنفر سگش فلج بود واسه تقويت روحيش میذاشتش تو فرغون دنبال مردم میکرد!