متن های عاشقانه در قالب اس ام اس بهمن 91
دورم ز تو ای خسته خوبان چه نویسم … من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم … ترسم که قلم شعله زند صفحه بسوزد … با آن دل گریه به عزیزم چه نویسم
**
**
یادته زیر گنبد کبود دو تا عاشق بودن و کلی حسود ؟ تقصیر همون حسودا بود که حالا شده یکی بود یکی نبود!
**
**
توی زندون عشق تو اونقدر شلوغ میکن و زندونو بهم میریزم که مجبور بشی منو بذاری توی انفرادی قلبت !
**
**
بگذار که با بوی تو آرام بگیرم … از پنجره ی روی لبت کام بگیرم … بگذار در این لحظه که لبریز تو هستم … در بازدمی از نفست وام بگیرم … مانند غزل داغترین واژه ی خود را … از ساده ترین بوسه لبهام بگیرم … من منتظرم تا تو از این کوچه بیایی … تا زیر قدمهای تو ایهام بگیرم … وقتی غزلم عاشق چشمان ترت شد … میخواهم از این حادثه الهام بگیرم … من آمده ام تا لب این پنجره امشب … یک بوسه داغ از تو سرانجام بگیرم
**
**
صفر را بستند که ما به بیرون زنگ نزنیم ! از شما چه پنهان …. ما از درون زنگ زدیم
**
**
زیبایی زندگی اینه که ندونی و دعایت کنند، نبینی و نگاهت کنند، نشنوی و صدایت کنند، نفهمی و دوستت داشته باشند…
**
**
هرگاه از قلبهای بی عاطفه خسته شدی ، به یاد قلبی باش که هرلحظه بیاد توست
**
**
خاطرات ناقوسهایی هستند که در ایام فراموشی به صدا در می آیند
**
**
ایستادن اجبار کوه بود ، رفتن سرنوشت آب ، افتادن تقدیر برگ و صبر پاداش آدمی. پس بی هیچ پاداشی حراج محبت میکنیم و همه ی ما خاطره ایم
**
**
برگ در انتهای زوال می افتد و میوه در انتهای کمال ، بنگر که چگونه می افتی، چون برگی زرد یا چون سیبی سرخ
**
**
برهنه می آییم ، برهنه میبوسیم ، برهنه میمیریم. با این همه عریانی هنوز قلب هیچکس پیدا نیست ….
**
**
زندگی زندون عشقه ما به اون دل باختیم … خوبی هاشو ندیدیم با بدیهاش ساختیم ……
**
**
باختم در عشق اما باختن تقدیر نیست … ساختم با درد تنهایی ، مگر تقدیر چیست … خسته ام از این زندان که نامش زندگیست … پس قشنگیهای دنیا دست کیست؟ …….
**
**
عمر یگانه ساعت شنی است که نمیتوان آن را برگرداند و فردا اولین روز از بقیه عمر توست! آن را عزیز بدار به نیکی و عشق با خالق و مخلوق
**
**
زنده باد آنکس که گاهی یادی از ما میکند … از خجالت، ما غریبان غرق دریا میکند … حال ما میپرسد و از مهربانیهای خود … این دل رنجور ما را عطر گلها میکند
**
**
روزی مجنون از روی سجاده ی شیخی عبور کرد ، مرد نماز را شکست و گفت: مردک در حال راز و نیاز با خدا بودم ، تو چگونه این رشته را بریدی؟ مجنون لبخندی زد و گفت: من عاشق دختری هستم و تو را ندیدم، تو عاشق خدایی و مرا دیدی؟!
**
**
ای کاش دلم پنجره ای دیگر داشت … ای کاش خدا فقط شقایق می کاشت … ای کاش یکی می آمد و غمها را … از قلب اهالی زمین برمیداشت
**
**
قلبم را آتش زدم تا فراموشت کند ، اما خاکستر قلبم فریاد میزند که ” دوستت دارم ”
**
**
پرسیدن دوستش داری؟ گفتم : دنیای منه . پرسیدن دوستت داره؟ گفتم : تنها سوال منه !
**
**
شاید پاکترین هوای دنیا، متعلق به لحظه ای است که دلمان هوای هم میکند!
**
**
برایم دعا کن، اجابتش مهم نیست. نیاز من به آرامشی است که بدانم تو به یاد منی
**
**
لب در لبت گذارم … جان در کفن سپارم … تا بر تو عشق دارم … دست از تو برندارم
**
**
باز باران بی ترانه ، گریه های بی بهانه … میخورد بر سقف قلبم ، یادم آرد روی ماهت … باورت شاید نباشد ، که دلم تنگ است برایت ….
**
**
دعای باران چرا ؟ دعای عشق بخوان . این روزها دل ها تشنه ترند تا زمین … خدایا کمی عشق ببار !
**
**
عاشق دیوانه ام از خود ندارم خانه ای … عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای
**
**
هرگلی را میبینم یاد رویت میکنم … تو گلی من رهگذر هر لحظه بویت میکنم
**
**
به جون ستاره ها تو عزیزتر از چشمامی … هرجا هستی خوش باش تا ابد توی صدامی
**
**
در کوی باوفایان عمری دویده بودم …. مهری که در تو دیدم آنجا ندیده بودم