اشعار پیشواز ماه محرم , اشعار محرم
اشعار پیشواز ماه محرم
راه را باز نماييد...محرم آمد
دم بگيريد که هنگامه ي ماتم آمد
دست بر سينه نهاده...همه تعظيم کنيد
مادري دست به پهلو، کمري خم آمد
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
اسپم کده! | 635 | 9770 | mohsenjoon |
کل کل پلی اسیشن و ایکس باکس | 1 | 60 | mohsenjoon |
آیا می دانید پارکت لمینت چه مزایایی نسبت به دیگر کفپوش ها در خانه دارد؟ | 0 | 95 | farinaz1 |
ساخت زیورآلات در خانه | 0 | 138 | farinaz1 |
سورن بام | 0 | 163 | mosaojakeh |
فیلم سرخ پوست | 0 | 182 | mosaojakeh |
بلبرینگ و رولبرینگ را بهتر بشناسیم | 0 | 169 | nik952148 |
املاک پاسارگاد | 0 | 179 | mahsa-nita |
کاشی و سرامیک | 0 | 190 | mahsa-nita |
روش صحیح نصب و جا زدن بلبرینگ | 0 | 234 | nik952148 |
اشعار پیشواز ماه محرم , اشعار محرم
اشعار پیشواز ماه محرم
راه را باز نماييد...محرم آمد
دم بگيريد که هنگامه ي ماتم آمد
دست بر سينه نهاده...همه تعظيم کنيد
مادري دست به پهلو، کمري خم آمد
آتش گرفته حاصلم،جانی نمانده به تن
صورت گذارم بر گل رخساره پر خون او
اشک روان گشته به روی پیکر گلگون او
خاک زمین شد آشنای گریه ام
پیچیده در صحرا صدای گریه ام
اکبر من؛وای وای ۶
خون می چکد از تیرها
از نیزه ها شمشیر ها
خون گل پرپرم
دارم کنار جسم او
روی لبانم اسم او
ای وای علی اکبرم
مداحی محرم
كوفه نیا كه مردمش وفا ندارن
نامرد و بی مُروتن حیا ندارن
خدا می دونه كه دروغه وعده هاشون
گلاتو له میكنن اینجا زیر پاشون
از پشت سر خنجر كشیدن پیشه شونه
نامردی كردن عادت همیشه شونه
از برق سیم و زر و سكه همه كورند
مردم شهر كوفه از خدا بدورند
ماه غم آقا- باز پرچم آقا- مشکی به تن عاشقا باز محرم شد
در دل نوای غم- باز خیمه ی ماتم – آواره ی عشق تو هر دو عالم شد
شمیم عشقت به دل نشسته دوباره بازم – وای
با دم زیبات آقا تو قلبم حرم می سازم – وای
غریب مادر(3) وای
با نام تو آقا – بر سینه می کوبم – بازم به تن – رخت غم ای حسین جانم
بازم غزل خونم – مجنون و دیونم – بازم دم محتشم ای حسین جانم
ساربانا مهلتی دارم در این جا مشگلی
رفته از دستم گلی از وی نبردم حاصلی
اندر این دشت بلا رفته زدستم نوگلی
من حسین باوفا آرام جان گم کرده ام
ساربان بهر خدا یک ساعتی آهسته تر
اندر این دشت بلا گم گشته از من تاج سر
برگرد اگه دستای زینب و بسته نمی خوای
برگرد اگه پای رقیه رو خسته نمی خوای
برگرد اگه دخترت طاقت سیلی نداره
برگرد اگه می خوای چشمای زهرا نباره
برگرد آخه رباب هزارتا آرزو داره
برگرد آخه بعیده اینجا بارون بباره
برگرد نذار بشکنه اینجا غروره عباس
برگرد آخه دل نگرونه حضرت زهرا
منو یک کاروان خوبان عالم
که هر دم میزنند طبل محرم
به پا کردند در عالم بزم ماتم
عجب بزمی شده در این عالم به پا
به سینه میزند زمین کربلا
ثارلله ثارلله ثارلله
.
.
.
.
ساربانا مهلتی دارم در این جا مشگلی
رفته از دستم گلی از وی نبردم حاصلی
اندر این دشت بلا رفته زدستم نوگلی
من حسین باوفا آرام جان گم کرده ام
ساربان بهر خدا یک ساعتی آهسته تر
اندر این دشت بلا گم گشته از من تاج سر